افراد با زبان است که ارتباط برقرار میکنند، دانش کسب میکنند و با سایرین کار میکنند. از طریق زبان دانش در جهان تبادل میشود. میتوان زبان را عامل تفاوت دانست یا به کمک آن بخشی از جهانی واحد شد. زبان ابزار پیشرفت است و بر تحول جوامع تاثیری شگرف دارد.
در جوامع کمتر توسعه یافته سیاست زبان باید حداقل دو هدف داشته باشد:
01 – به مردمش کمک کند تا حداکثر دانش جهانی را بیاموزند، در نتیجه بهروری و سطح آموزش را بالا ببرد.
02 – اتحاد مردمش را افزایش دهد تا به کمک هم توسعه ملی را تحقق بخشند.
سرمایهگذاری در ترجمه میتواند به هر دو مورد فوق کمک کند. انتشار کتابهای مهم خارجی جذابیت زبان بومی را بالا میبرد و امکان دسترسی افراد بیشتری را به دانش روز فراهم میآورد. به طور مثال جهان عرب نیاز مبرمی به منابع اصلی در زمینههای علمی، تکنولوژی و ادبی دارد.
ترجمه، مطالب کلیتر کتاب و مطالعه را از حیطه تخصصی افراد تحصیلکرده و نخبه به دسترس افراد بیشتری خواهد رساند و روی دانش و پذیرش کل جامعه تاثیر خواهد گذاشت.
یک مثال خوب در این زمینه هند است که تحصیلات در مدارس را به زبانهای محلی اجباری کرده و تا ۴۱ زبان در کلاسهای درس تدریس میشود. همچنین ترتیبی داده شده تا زبانهای غالب دنیا نیز آموزش داده شوند. مهمترین زبان بومی هند یعنی هندی وضعیتی مشابه زبان انگلیسی در همین کشور دارد. تمام ابزار ارتباطات جمعی به زبانهای محلی در دسترس هستند در حالی که زبان انگلیسی در سطوح بالاتر جامعه استفاده میشود که بدین ترتیب ارتباط کشور با سطوح بین المللی نیز بهتر فراهم میشود.
همچنین بهجای اجبار کل افراد جامعه به یادگیری زبانهای خارجی، راهحل بهتر این است که عمده تلاش بر ترجمه دانش جهانی به زبانهای محلی این کشورها متمرکز شود.
مثلا درآفریقا این مطلب به خوبی درک نشده است و برخلاف جاهایی مثل اندونزی، در افریقا عمده تحصیلات زیر ساختهای کشوری به زبان انگلیسی انجام میشود و ادبیات یا سینمای بومی خلق نمیشود.
لذا بهترین رویکرد فقط سنتها و ارزشهای بومی درکنار وارد کردن علوم روز دنیا و ارتباط با جهان است که صنعت ترجمه آن را به خوبی تحقق میسازد.
دیدگاه های اخیر